سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پرگویی، حکیم را می لغزاند و بردبار را ملول می کند، پس پرگویی مکن که به ستوه آوری و کوتاهی مکن که خوار گردی . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :1
بازدید دیروز :0
کل بازدید :2794
تعداد کل یاداشته ها : 4
103/2/6
11:7 ع

روز یازدهم مارس 1978 در شهر «ابیجال» در ساحل عاج به دنیا آمد. او دوران کودکی را در زادگاهش ساحل عاج و فرانسه گذراند. دوستان و خانواده، او را «تیتو» صدا می*زدند. تیتو در پنج سالگی کشورش را ترک کرد و به شهر «برست» در بریتانی رفت. دروگبا بیشتر عمر خود را در نقل و انتقال گذرانده است. بیشترین زمانی که یک جا زندگی کرده پنج سال بوده و آن پنج سال ابتدای زندگی*اش در ساحل عاج می*باشد. از آن زمان تاکنون بیش از چهارده شهر عوض کرده است. او تمام این چهارده شهر را به یاد دارد ولی هیچ یک از این نقل و انتقالات برای او به یادماندنی*تر از اولین سفرش به فرانسه نیست.
والدین دروگبا به خاطر مشکلات مالی نمی*توانستند همراه پسرشان به فرانسه سفر کنند. دروگبا در حالی که از پنجره به هوای بارانی چلسی نگاه می*کند آن روز آفتابی غم گرفته را به خاطر می*آورد و می*گوید: کاملا یادم هست. مجبور بودم تنها سفر کنم. فقط پنج سالم بود یادم می*آید یک پلاکارد که اسمم روی آن نوشته شده بود دور گردنم قرار داشت. مهماندار از من مراقبت می*کرد. خیلی*خیلی سخت بود. وقتی به فرانسه رسیدم هر روز گریه می*کردم. نه به خاطر این*که در فرانسه بودم بلکه به این خاطر که آن همه از پدر و مادرم فاصله داشتم. دلم برایشان خیلی تنگ شده بود.
دیدیه سه فصل به همراه عمویش از باشگاهی به باشگاه دیگر می*رفت و در کنار فوتبال به درس ومدرسه*اش هم می*رسید. او پس از سه سال دوری از کشور در هشت سالگی به آغوش خانواده*اش برگشت. دیدیه سه سال متمادی پدر و مادرش را ندیده بود پس از بازگشت به شهرش، دوستانقدیمی*اش را دوباره دید. او و دوستانش با هم مسابقه فوتبال ترتیب می*دادند و در یک محوطهپارکینگ در نزدیکی خانه*شان بازی می*کردند. سه سال دیگر هم گذشت و در سال 1989 کشور گرفتار بحران اقتصادی شدیدی شد. پدر و مادر دیدیه قربانیان این بحران شدند و کار خود را از دست دادند. آنها تصمیم گرفتند به خاطر آینده پسرشان دوباره او را به فرانسه بفرستند تا زیرنظر عمو میچل امیچل گوبا که یک فوتبالیست حرفه*ای بود به تمرینات فوتبال بپردازد و دیدیه بار دیگر به شمال فرانسه رفت و در همان جا بود که دیدیه به نخستین باشگاه حقیقی خود پیوست. اوایل در دفاع راست بازی می*کرد ولی عمویش از این موقعیت راضی نبود. میچل گوبا به دیدیه می*گفت:«تو آن عقب چه کار می*توانی بکنی؟ مردم فقط به مهاجم*ها نگاه می*کنند.» دیدیه جوان به توصیه عمو گوش کرد و از آن پس مهاجم وسط تیم شد.
او اول در ابویل و بعد در تورکوئین بازی می*کرد و هر جا عمویش می*رفت او هم به اجبار با او می*رفت. در سال 1991 در حالی که تیتو دیدیه سیزده سال داشت به بریتانی برگشت. در همان سال بود که پدر و مادر دیدیه هم تصمیم گرفتند به فرانسه نقل مکان کنند. دیدیه که در آن زمان به سن نوجوانی رسیده بود بدون این*که بداند، نظم زندگی*اش را فراموش کرد و ناگهان دریافت او که زمانی شاگرد اول کلاس بود حالا یک سال رفوزه هم شده است. پدر و مادرش بلافاصله عکس*العمل نشان دادند و یک سال او را از بازی فوتبال محروم کردند. در سال 1993 به شهری در نزدیکی پاریس رفتند و او به همراه شش خواهر و برادرش در یک خانه سکنی گزیدند. دیدیه در آن زمان 15 سال داشت. در همان سال بود که با باشگاه siolaveL پیوست و پس از امضای قرارداد با این باشگاه در حومه پاریس بود که کم*کم دیدیه دروگبای جوان توانست نام خود را به گوش دنیای فوتبال برساند.
آغاز بازی حرفه ای:
دیدیه در siolaveL خیلی زود تحت نظر و تعلیم «سربنکو رپسیس» مربی سابق اهل یوگسلاوی که مربی فنی باشگاه بود قرار گرفت و از همان ابتدا خیلی خوب ظاهر شد. رپسیس درباره او می*گوید: «او مثل هم*تیمی*های دیگرش شب*ها به کلوپ*های شبانه نمی*رفت. خیلی عاقل بود. با استعداد هم بود.» مرد جوان ساحل عاجی خیلی زود توجه پاریس را به خود جلب کرد. او ستاره تیم فوتبال زیر هفده سال با مربیگری کریستین پورنین شد. این مهاجم سیاه*پوست در دو فصل متوالی سی گل به ثمر رساند و آن*قدر خوب کار کرد و حس اعتماد مربیان را برانگیخت که سال بعد او را عضو تیم اول باشگاه کردند.
مهاجم خوش تکنیک:
دیدیه همچنان شاگردی می*کرد و به ویژه می*آموخت که صبور و پرحوصله باشد و به تصمیمات مربی احترام بگذارد. با این*که از نظر «رپسیس» بهترین بازیکن تیم بود ولی مربی جدیدش به او اعتماد کافی نداشت و بیشتر اوقات باید روی نیمکت ذخیره*ها می*نشست. او در یک بازی فقط ده دقیقه وارد زمین شد ولی در همان مدت کوتاه یک گل روانه دروازه کرد. با این*که زمان کمی را در زمین می*گذراند و کمتر فرصت داشت هنرهای خود را به نمایش بگذارد ولی باز هم علاقه و توجه باشگاه*هایی مثل «گوینگام»، «لمنس»، «لنس» و «پاری سن ژرمن» را جلب کرد. در همان زمان برای نخستین بار به طور جدی مصدوم شد. در یکی از بازی*ها پای دیدیه شکست و در گچ رفت اما این شکستگی پا باشگاه لمنس را از خرید او منصرف نکرد و آنها با وجود مصدومیت، خواهان این مهاجم بودند. بدین ترتیب بود که دیدیه چمدان*هایش را بست و به منطقه «سارت» فرانسه رفت و در نوزده سالگی یک فوتبالیست حرفه*ای شد.
دروگبا در تیم*های «لمنس»، «گوینگام» و «المپیک مارسی» بازی حرفه*ای کرد و سرانجام در سال 2004 به تیم مطرح چلسی راه یافت. او در اواخر فصل بازی*های آن سال با قیمت 24 میلیون پوند که در زمان خود بیشترین قیمت محسوب می*شد به چلسی پیوست و پس از آن بود که شوچنکو با سی میلیون پوند به این باشگاه رفت و رکورد دروگبا را شکست. دروگبا هنوز هم در مارسی طرفداران بسیاری دارد. تماشاچیان فوتبال*دوست آن باشگاه هنوز هم نام او را فریاد می*زنند و پیراهنش در سالن باشگاه مارسی بر دیوار است.
یک فوتبالیست محبوب:
مردم ساحل عاج عاشق دروگبا هستند هر بار که به وطنش باز می*گردد، خبرنگاران و مردم او را محاصره می*کنند و خبر رسیدن او اولین اخبار رادیو و تلویزیون می*شود. «دروگبا سایت» که به معنای «دروگبا شدن» است یک پدیده فرهنگی است که به خاطر او ساخته شده است. او می*گوید: «دروگبا سایت! آن موسیقی درباره من است. درباره موفقیت*های من در چهار سال گذشته یعنی از زمان اولین حضورم در تیم ملی. ارتباط خاصی بین موسیقی و فوتبال وجود دارد. موسیقی دروگبا سایت هنوز هم محبوب است. من هم آن را خیلی دوست دارم و به آن احتیاج دارم. به خصوص قبل از مسابقات مهم حتما به آن گوش می*دهم. در چلسی همیشه قبل از شروع بازی در اتاق رختکن به آن گوش می*دهم.» دیدیه دروگبا یکی از خریداران عمده پیراهن چلسی است. او می*گوید: «از فروشگاه*های چلسی بپرسید آنها به شما می*گویند که من همه پیراهن*هایشان را می*خرم! هر وقت به ساحل عاج برمی*گردم همیشه باید یک عالمه پیراهن با خودم ببرم چون تمام دوستان و اقوامم از من پیراهن چلسی را می*خواهند.»
زندگی خصوصی:
سال 1999 سال بزرگی برای دروگبا بود. در آن سال او و همسرش «الا» زنی اهل «مالی» که دروگبا اولین بار او را در پاریس دید با یکدیگر ازدواج کردند. او می*گوید: تولد پسرم «ایزاک» نقطه عطفی در زندگی من بود که به من قدرت داد. دروگبا اکنون سه فرزند دارد و مایل نیست که آنها هم مثل او همیشه در حال تغییر مکان از شهری به شهر دیگر باشند. انگلیس کشور محبوب دروگباست. او تمایل دارد پس از پایان فوتبال حرفه*ای در انگلیس بماند. به نظر او هیچ جایی بهتر از انگلیس نیست و در این رابطه می*گوید: «وقتی از شهری خوشم بیاید دیگر دوست ندارم از آن جا بروم. بچه*هایم هم انگلیس را دوست دارند.»
پسرش ایزاک طرفدار تیم آرسنال است چون تیه*ری آنری بازیکن محبوب او در آن بازی می*کرد. دروگبا به فرزندانش علاقه زیادی دارد و می*گوید: وقتی هر روز صبح بیدار می*شوم و صدای بچه*هایم را می*شنوم که دور و برم به زبان انگلیسی حرف می*زنند لذت می*برم. باید اعتراف کنم انگلیسی حرف زدن آنها از من خیلی بهتر است. امروزه چندین فوتبالیست معروف، کتاب زندگی خود را منتشر کرده*اند ولی آیا زندگینامه دروگبا هم چاپ می*شود؟ دروگبا پاسخ می*دهد: «بله، من به این کتاب فکر می*کنم. خیلی چیزها دارم که در آن بنویسم. از ساحل عاج تا انگلیس خیلی اتفاقات برای من افتاده است ولی مطمئن نیستم چه وقت این کار را می*کنم. شاید این کتاب را بعدها یعنی وقتی فوتبال را کنار گذاشتم بنویسم.»
دروگبا پس از خداحافظی از فوتبال چه خواهد کرد؟ پاسخ دروگبا به این سوال هم، چنین است: «در این مورد هم خیلی فکر کرده*ام. نمی*خواهم تا سی و چهار سالگی صبر کنم و بعد تازه به فکر آینده خود و خانواده*ام بیفتم. اگر بشود می*خواهم مربی شوم ولی می*دانم که همسرم زیاد با این تصمیم من موافق نیست اما خودم دوست دارم.»
دروگبا محبوبیت زیادی دارد. او سفیر افتخاری سازمان ملل هم هست و مشکلات و وضعیت زندگی مردم کشورش را به گوش مسئولان می*رساند. دیدیه دروگبا دوستان قدیمی خودش را هنوز فراموش نکرده و هر وقت فرصتی پیدا کند و به ساحل عاج برود سری هم به آنها می*زند و دلشان را شاد می*کند. او مسیری سخت و طولانی را سپری کرده است. مسیری از ساحل عاج، این کشور فقیر آفریقایی که پدر و مادرش در آن کارمند ساده بانک بودند تا انگلیس که خود هم اکنون در آن یک سوپراستار میدان فوتبال است. او به خودش قول داده است که نه تنها در عالم فوتبال بلکه در دنیای کوچک خانواده خودش هم سوپراستار باشد و آنها را تنها نگذارد.


90/7/20::: 4:12 ص
نظر()
  
  

 

رومان آرکادییویچ آبراهام اویچ، متولد 24 اکتبر سال 1966 یک میلیاردر روسی و مالک عمده شرکت سرمایه گذاری خصوصی میل هاوس LLC است. وی در سال 2003 از سوی مجله اکسپرت به همراه میخاییل خودورکووسکی به عنوان مرد سال روسیه انتخاب شد. با وجود اینکه او ثروت خود را از صنعت نفت به دست آورده، اما بیشتر او را با نام چلسی می شناسند. آبراهام اویچ در سال 2009 با ثروت 5/8 میلیارد دلار از سوی مجله فوربز پنجاهمین فرد ثروتمند جهان و سومین فرد ثروتمند روسیه شناخته شد. ثروت او در سال 2010 در حدود 2/11 میلیارد دلار برآورد شده است.

 

مادر رومان زمانی که او 18 ماهه بود از دنیا رفت و پدرش نیز در یک حادثه ساختمانی، زمانی که رومان 4 ساله بود کشته شد. رومان آبراهام اویچ توسط عمویش به فرزندخواندگی پذیرفته شد و برای مدتی در مسکو و سپس نزد پدربزرگش در منطقه شمالی کامی زندگی کرد. او به ارتش شوروی رفت و از همین زمان هم بود که جرقه های کسب و کار چندمیلیارد دلاری معاملات نفتی او زده شد. وی کمی پس از اتمام خدمتش در ارتش شوروی با همسر اولش، اولگا ازدواج کرد.
 
رومان نخست کار خود را با فروش خیابانی و سپس مکانیکی در یک کارخانه محلی شروع کرد. او 2000 روبلی را که به عنوان هدیه ازدواج از سوی والدین اولگا داده شده بود، در سال 1987 در بازار سیاه فروش کالاهایی مثل عطر و اسپری، کراوات و خمیردندان در مسکو سرمایه گذاری کرد.
 
او به سرعت سرمایه اش را دو و سه برابر کرد و اعتماد به نفسش نیز با هر موفقیت کاری بیشتر و بیشتر می شد. او به زودی توانست تولید اسباب بازی های پلاستیکی (مثل اردک و کشتی پلاستیکی) را شروع کرده و کم کم توانست این کار خود را به تولید قطعات پلاستیکی اتومبیل ارتقا دهد. او به موسسه نفت و گاز گابکین در مسکو (جایی که در آن به عنوان کاری فرعی روکش تایر های خودرو می فروخت) رفته و سپس شروع به تجارت کالا برای یک شرکت تجاری سوئیسی به نام رانیکام کرد.

پرسترویکا (اصلاحات سیاسی و اقتصادی در شوروی که در سال 1987 توسط میخائیل گورباچوف معرفی شد) فرصت هایی را برای کارآفرینان در جماهیر شوروی ایجاد کرد و رومان و اولگا نیز توانستند یک شرکت عروسک سازی تاسیس کنند. به گفته اولگا این کار موفقیتی یکباره برایشان به همراه داشته است. ثروت آبراهام اویچ به واسطه هوش و فراست او طی چند سال آن چنان زیاد شد که شروع به سرمایه گذاری در شرکت های مختلف از جمله شرکت های نفتی و حتی مزارع پرورش دام و کسب و کارهای دیگر کرد. ثروت آبراهام اویچ در اوایل دهه 1990 در بیش از 20 شرکت در صنایع متنوعی که یا تاسیس کرده بود یا در آنها سرمایه گذاری کرده بود، جریان داشت.

بنابراین مراحل اصلی فعالیت مالی آبراهام اویچ از سال 1989 تا 1991 بود به عنوان رییس شرکت کامفورت (تولید کننده اسباب بازی های پلاستیکی) و از 1991 تا 1993 به عنوان مدیر شرکت کوچک ABK در مسکو بود.

رومان آبراهام اویچ از سال 1992 تا 1995 تعداد پنج شرکت را که کار فروش مجدد و تولید کالاهای مصرفی را انجام می دادند یا نقش واسطه را بازی می کردند، خرید اما کار تخصصی او نهایتا تجارت نفت و محصولات نفتی بود. او در سال 1992 به اتهام سرقت از اموال دولتی دستگیر و زندانی شد. در واقع شرکت آوسک-کامی قطاری حامل 55 مخزن سوخت دیزل به ارزش 8/3 میلیون روبل را از کارخانه تولید نفت اوختینسک ارسال کرده بود. آبراهام اویچ این قطار را در مسکو دید و محموله را طبق توافقی تقلبی به ارتش کالینینگراد فرستاد، اما محموله به ریگا رسید.
 
آبراهام اویچ در تحقیقات پلیس همکاری کرد و پرونده پس از آنکه کارخانه تولید نفت به خریدار نفت (شرکت لاتویان US) جریمه پرداخت، بسته شد
. آبراهام اویچ در سال 1995 به همراه بوریس برزووسکی، دستیار رییس جمهور بوریس یلتسین، کنترل شرکت بزرگ سیبنفت را در دست گرفت. آنها توانستند به سرعت ارزش شرکت را به چندین میلیارد دلار برسانند. آبراهام اویچ بعدها در دادگاه اقرار کرد که مبالغ هنگفتی (به میلیارد) به مامورین دولت رشوه داده تا حمایت آنها را در مقابل گانگسترها برای به دست آوردن این سرمایه ها، به دست آورد. او در سال های 1995 و 1996 تعداد ده بنگاه دیگر از جمله شرکت های مکانگ، سنتوریون ام، سیبریال و غیره را با مشارکت برزووسکی و در کنار خرید سهام شرکت سیبنفت، تاسیس کرد.
 
آبراهام تا سال 1996 و در سن 30 سالگی آنقدر ثروت و قدرت و ارتباطات سیاسی داشت که توانست به یلتسین نزدیک شده و به دعوت خانواده یلتسین به آپارتمانی در کرملین نقل مکان کند. او سهام شرکت هواپیمایی ملی آئروفلات و یک شرکت تلویزیونی را نیز در اختیار دارد. وی در سال 2003 اکثریت سهام تیم فوتبال چلسی را خرید و در سال 2005 حدود 73 درصد سهام خود در سیبنفت را به شرکت گازپروم فروخته و کمی بعد سهام ارواز را خرید.

آبراهام اویچ بنیاد خیریه ای نیز به نام قطب امید تاسیس کرده است. احتمالا همین باعث انتخاب شدن او در پارلمان روسیه شده است.


  
  

 نام باشگاه : چلسی

نام کشور:انگلیس                                      

شهر:لندن

تاریخ تاسیس:1/1/1905

ورزشگاه:استامفورد بریج

پایه گذاران اصلی تیم :برادران میرس(سرمایه گذاران بزرگ دهه ی 20تا30)

نام مربی:خوزه مورینیو

رئیس باشگاه:آبراموویچ

آخرین عنوان در لیگ برتر انگلیس:قهرمان فصل (2005-2004)

چلسی در ابتدا یک تیم محله ای بود که برادران میرس که علاقه ی زیادی به فوتبال داشتند به عنوان یک تیم کوچک پایه گذاری کردند.آنها با تبلیغات بسیار توانستند بازیکنان نسبتا خوبی به تیم جذبکنندو به دسته ی دوم لیگ انگلیس راه یابند.پس از دو سال از دسته ی دوم به دسته ی برتر راه یافتنددر دسته ی برتر چندان موفق نبودند و باز به دسته ی دوم سقوط کردند ولی این پایان کار نبودو آنها باتعویض مربی خود به دسته ی برتر راه یافتند و تا هم اکنون با خوزه مورینیوی پرتغالی که آنها را پس از 50 سال قهرمان انگلیس کرد به کار خود ادامه میدهد.  

افتخارات داخلی:2بار قهرمانی لیگ جزیره-2بار قهرمانی دسته ی دوم جیره

5بار نایب قهرمان دسته ی دوم جزیره-4بار نایب قهرمان جام اتحادیه-4بار

قهرمان جام اتحادیه-2بار قهرمان جام حذفی.

افتخارات اروپایی:2بار قهرمان جام برندگان جام اروپا-1بار قهرمان سوپر کاپ اروپا.


  
  

ورزش زیبا و مهیج فوتبال حاصل ابتکار و خلاقیت مردمان جزیره است . انگلیسی ها جهان را اسیر دنیای توپ گرد کردند وخود نیز در این گرداب غرق شدند . با توجه به ابداع فوتبال در انگلستان،داشتن سابقه کمتر از صد سال برای باشگاههای فوتبال این کشور ، نشان از جوانی باشگاه های بریتانیاست . بیشتر باشگاههای بزرگ انگلیسی در اواسط و یا اواخر قرن نوزدهم میلادی متولد شده اند ، اما آبی پوشان چلسی از همان معدود تیم هایی هستند که در قرن بیستم گام به دنیای توپ گرد نهادند .


گفته می شود تاسیس باشگاه چلسی حاصل درگیریهای بازیکنان دیگر تیم های انگلیسی و به خصوص تیم فولهام بوده است . با اتحاد تنی چند از این بازیکنان در چلسی لندن تیم فوتبال جدیدی آغاز به کار کرد . این منطقه که در جنوب غربی شهر لندن واقع شده درآن زمان از مناطق زیبای شهر محسوب می شد.

تیم فوتبال چلسی تنها دو فصل برای حضور در رقابت های دسته اول باشگاههای انگلستان صبر کرد. این تیم پس از رسیدن به مسابقات دسته اول سعی داشت به هر شکل ممکن نام و آوازه ای برای خود به دست آورد. اما طلسم قهرمانی چلسی پنجاه سال بعد شکست. آبی پوش های لندن در سال 1995 مقام اول لیگ باشگاهی انگلستان را به دست آوردند، عنوانی که هیچگاه برای مردان استمفورد بریج تکرار نشد . چلسی در سال های 1970 ، 1997 ، 2000 جام حذفی باشگاههای انگلستان را به دست آورد و در سال های 1915 ، 1967 ، 1994 ، 2002 عنوان نایب قهرمانی این رقابت ها را در کارنامه خود ثبت کرد . چلسی در صحنه رقابت های اروپایی نیزچهره موفقی از خود به نمایش گذارد. قهرمانی دو جام برندگان اروپا در سال 1971 و 1998 بزرگترین افتخار اروپایی این تیم بوده است و یک قهرمانی سوپر جام باشگاههای اروپا در سال 1998 نیز درکارنامه چلسی به چشم می خورد . کسب این سه جام اروپایی در ده حضور آبی پوشان در رقابت های باشگاه قاره سبز افتخار قابل توجهی محسوب می شود . اما باید پذیرفت که این افتخارات برای نام پرآوازه چلسی کافی نیست.
آبی پوشان لندنی به غیر از کسب عناوین و افتخارات هدف دیگری در رقابت های داخلی انگلستان دارند. رقابت با تیم های پرآوازه به خصوص حضوری موفق در دربی های لندنی از دیگر اهداف این تیم است. آرسنال، تاتنهام، اورتون و فولهام اصلی ترین رقیبان انگلیسی چلسی محسوب می شوند. در این میان به دلیل همان حساسیت های خاص سرخ آبی جدال آرسنال چلسی حساس ترین بازی این دو تیم در هر فصل است.


استادیوم استمفورد بریج(Stamford bridge) ورزشگاه اختصاصی آبی های لندن است. این ورزشگاه که در سال 1877 ساخته شده، یکی از قدیمی ترین استادیوم های اروپا محسوب می شود. استمفورد تا اواخر دهه هشتاد بیشتر به یک نمایش فرانسه شباهت داشت. برخی از اوقات این ورزشگاه محل تماشای مسابقات حساس بوکس بود. با تاسیس چلسی استمفورد دراختیار این تیم قرار گرفت. این ورزشگاه نزدیک به صد سال است که با چلسی همراهی می کند.
چلسی در تاریخ خود بازیکنان و مربیان بسیار مشهوری را دیده است. پیش از مورینو، رانیری مربی کنونی تیم والنسیا، ویالی بازیکن بزرگ تاریخ فوتبال اروپا که در دوران بازیکنی خود تعصب خاصی نسبت به پیراهن چلسی داشت رود گولیت ستاره افسانه ای فوتبال هلند سرمربی چلسی بودند.

قبل از گولیت، گلن هادل این مسئولیت را بر عهده داشت. از جمع بازیکنان بزرگ فوتبال جهان در چند سال اخیر ستارگانی همچون ژورژ وه آ( ستاره بزرگ لیبریایی)، دنیس وایز( هافبک وفادار چلسی)، دشام( ستاره بزرگ فرانسوی) و بازیکنانی همچون مارسل دسایی ، توره آندره فلو و فرانک لبوف در چلسی حضور داشته اند.
جان فرانکو زولا، او مصداق همان ضرب المثل فلفل ریز و تیز است. زولا که حالا جشن تولد 38 سالگی را هم پشت سر گذاشته، یکی از محبوبترین بازیکنان تاریخ باشگاه چلسی محسوب می شود. این مهاجم توانای ایتالیایی درسال 1996 به چلسی آمد. او که متولد ساردینیای ناپولی است. فوتبال حرفه ای را در همان تیم ناپولی آغاز کرد و از همین تیم به پیراهن لاجوردی تیم ملی ایتالیا رسید. زولا در پایان فصل 2003-2002 به دلیل اختلاف با مسئولین تیم ، چلسی را ترک و به ایتالیا بازگشت .
نقطه اوج تاریخ باشگاه چلسی در پایان فصل 2003-2002 رخ داد . کن بتیس مالک باشگاه سهام خود را به یک میلیاردر روسی که صاحب کمپانی های نفتی است فروخت . روبن آبراموویچ ثروتمند روسی در بدو ورود با خرید بازیکنان بزرگی چون ورون و داف بازار نقل و انتقالات فوتبال جهان را تکان داد و چلسی را به عنوان یکی از ثروتمندترین تیمهای اروپا مطرح کرد. آبراموویچ ، در یک اقدام نادر وعجیب پیترکنیون رییس باشگاه منچستریونایتد را به باشگاه چلسی کشاند و وی را به عنوان مدیر اجرایی چلسی منصوب کرد.
هنگام نقل وانتقال بازیکنان بزرگ ، چلسی یکی از مشتریان پروپاقرص محسوب می شد که با قیمتهای نجومی خود همواره مدیران و بازیکنان را وسوسهمی کرد .
تیم آبراموویچ ( چلسی ) در فصل 2003-2004 با رهبری رانیری ایتالیایی در لیگ برتر انگلیس ، پس از آرسنال به نایب قهرمانی رسید و در جام باشگاه های اروپا هم تا مرحله نیمه نهایی بالا آمد ، ولی در این مرحله با قبول شکست در مقابل موناکو از ادامه رقابتها کنار رفت. دراین بازیها مربیگری موناکو برعهده دشام ( ستاره اسبق چلسی) بود.


پس از حذف چلسی ، نایب قهرمانی در لیگ برتر و با توجه به هزینه های زیادی که در راه خرید بازیکنان صورت گرفته بود، آبراموویچ با اخراج رانیری ، خوزه مورینو مربی پرتغالی پورتو که به تازگی با این تیم به مقام قهرمانی باشگاه های اروپا رسیده بود ، را به عنوان سرمربی چلسی منصوب کرد. ( قبل از مذاکره با مورینو ، مذاکراتی با ازیکسون ، لیپی ، دل بوسکه و کاپلو برای هدایت چلسی صورت گرفته بود).
لازم به ذکر است که مورینو همراه با پورتو به قهرمانی جام یوفا نیز دست پیدا کرده بود . وی در ابتدا دستیار بابی رابسون انگلیسی بود.
او توانست این تیم را در لیگ 2005-2004 قهرمان انگلیس و در جام اتحادیه و سوپر جام این کشور قهرمان کند ودر جام قهرمانان در نیمه نهایی از لیورپول شکست بخورد . درحال حاضر این تیم یکی از احتمال های قهرمانی در جام قهرمانان ولیگ انگلیس است.